شخص به طور اتفاقی با دوست دخترش در شهر ملاقات کرد ، که پیامک می زد و از پشت سرش می آمد ، دید که او را برای کولی نوشت. من یک دوست را به خانه آوردم و تصمیم گرفتم در مورد رابطه او با یک دوست آنجا صحبت کنیم. و هنگامی که او روی نیمکت نشسته بود ، باعث شد تا اعتراف کنم که دوست دخترش او را تقلب کرده است. در مجازات ، او پیشنهاد كرد كه با پیوند زدن ، خیال دیرینه خود را انجام دهد و بانداژ خود را بر روی صورت خود بگذارد. دستان خود را بست ، آنها را به نیمکت بست و شروع به خنك كردن كرد. و سپس او بی سر و صدا دوست خود را صدا کرد و آن مرد همه کارها را عکس کس دختران سکسی برای او انجام داد. ابتدا قدم بر سر صورت خود گذاشت و شروع به زدن سر خود بر روی دهان کرد. او در پشت دختر دراز کشید و شروع به کشیدن از سمت کرد. او به بالا صعود کرد و در آن لحظه شوهر چشم بند خود را برداشت ، چشم را دید و دختر همه چیز را فهمید. اما او هیجان زده بود و قصد متوقف کردن را نداشت و حتی الاغ خود را در کنار خود قرار داد. سوار لعنتی و هنگامی که او سرطان شد ، عاشق او در حفره مقعد به پایان رسید.