این دانش آموز تمام روز روی میز خود نشسته بود و وقتی مشق شب کار خود را انجام می داد ، او به سادگی روی میز کار خود ایستاد و اهرم خود را در جهات مختلف تکان داد ، سعی کرد تا او را دراز کند تا او اینقدر بی حسی نباشد. غریبه سیاه آرام از پشت سرش خزید. او با وحشت و گرفتن دست هایش ، شروع به پاره کردن لباس هایش کرد. او آن را بر روی شانه خود پرتاب کرد و ایستاده بود. او را روی زانوهایش گذاشت ، روی صورت او سیلی زد و تقریباً یک خروس بزرگ را به دهانش زد و آن را موهای خود نگه داشت تا از افتادن آن جلوگیری کند. او سرطان را تنظیم کرد و شلوار خود را جدا کرد ، شلوار خود را پاره کرد و پس از آنها سرنوشت آنها شلوار او را زد. او لب هایش را با خروس بزرگش مالید و تقریباً با کشیدن عکس سکسی سینه دختر عوضی به داخل واژن همراه با سرطان شروع کرد. لعنتی به کنار ، سپس حلق آویز خود را. لعنتی از پشت در قسمت مقعد ، سپس در حالت سوار و در دهان تقدیر.