رئیس سختگیر حسابدار ارشد را برای گزارشی فراخواند ، اما او نمی خواست به او نگاه کند. بور می خواست برای کارهای شرم آورش پول را رها کند ، اوراق او را گرفت و در اطراف دفتر پراکنده کرد. آنها او عکس دختران سکسی را مجبور به زانو زدن کردند ، کراوات را به گردن خود بستند و او را با پاهای خود کشیدند و مجبور کردند که پاهایش را لیس بزند. او شروع به درخواست رحمت کرد و از او پرسید که چه چیزی از او می خواهد. همین سؤال بود که یک زن گرسنه را در او بیدار کرد. سیگار بیرون کشید و با ایستادن روی پاهای خود ، او را مجبور به لیسیدن سوراخ کرد. او در صندلی عقب خود می نشیند و اجازه می دهد که الاغ خود را همانطور که در آن می نشیند ، لیس بزند ، بر روی لبه میز قرار می گیرد و خود را مجبور می کند تا فاک کند تا دریابد که چه چیزی قادر است. او به خودش سرطان داد و اسپرم را از عضوی مکید و فورج را در شکمش تف کرد. او نشست و خوشحال شد.