یک معلم در یک مؤسسه زنان آمد و از شاگردانش که خیلی صریح رفتار می کنند شکایت کرد. آنها کنسرت را با اجرای آزادشان قطع کردند و وقتی اهالی روستا شروع به عذاب کشیدن آنها کردند ، حتی فکر نمی کردند مقاومت کنند. اما پولی برای نگهبان وجود نداشت ، بنابراین وی به دستیار خود ، كه می خواست از او بخواهد برای یاری او استفاده كند ، نام برد. آنها زنی را برای مصاحبه فراخوانی کردند و بلافاصله آنها را به جنگل بردند ، جایی که هیچ کس نتوانست از مجازات آنها جلوگیری کند. او را وادار به نوار برهنه کرد ، دستانش را به درخت غان گره زد و وانا شروع به لگد زدن الاغ خود با چوب کرد و علائم قرمز رنگ را روی او گذاشت و تصاویرسکسی پسران او را مجبور به شمردن ضربات کرد. و هنگامی که او هیچ فضای زندگی بر روی الاغ خود باقی مانده بود ، آنها به سمت عوضی بعدی که با یک نوار چرمی حک شده بود ، حرکت کردند و هر دو برای فکر کردن برهنه در جنگل برهنه ماندند.