یک لیوان شراب خوب به صاحبخانه کمک کرد تا افکار خود را جمع کند و برده خود را که در کنار او بر روی نیمکت برهنه نشسته بود دعوت کرد تا بازی های خود را انجام دهد. یک دستگیره پلاستیکی را بر روی او قرار دادم تا او نتواند عکسهای دختران سکس بلند شود ، قفل را آویزان کرد و آن را با یک کلید قفل کرد و برای اینکه کلیدهای خود را برگرداند ، مجبور شد آن را بدست آورد. از روی زانوی خود بلند شد و بلافاصله شروع به بوسیدن دختر در پاهای خود کرد ، به او کمک کرد تا کفشهایش را بیرون بکشد و وقتی که استراحت می کرد ، روی پاهای او روی نیمکت زانو زد و عوضی شروع به لگد زدن با او با پاهای خود کرد و سپس دستور داد که روی زمین روی پشتش دراز بکشد ، و او گرفت. در دستش بود و به نوشیدن شراب خود ادامه می داد ، پاهای خود را مانند پایه قرار می داد. او جرعه ای را در دهانش گرفت و آن را در صورتش پاشید تا دیگر قد از او قد بلند نشود. اما این برای او کافی نبود ، او شلاق را گرفت و چندین بار به او ضربه سخت زد. او گیره را بین پاهای خود لگد زد و زد و تنها پس از آن تصمیم گرفت قفل را باز کند.