دختران زیادی در پارک آفتاب گرفتن در پارک وجود داشتند و افراد منتخب تصمیم گرفتند بعد از ظهر به شکار بروند. اریک کنار زن نازک و عینکی نشسته بود ، ایلیا کنار رفت و عکس گرفت. هلن حوصله داشت ، اما از این که آنها فیلم می ساختند خجالت می کشید و او از عکس سکس دختربادختر ارتباط بیشتر خودداری کرد. دیگری مهربان تر بود ، او موافقت كرد كه به یك كافه قهوه خانه برود و وقتی دوباره خورشید بیرون آمد ، دختر را داخل بوته ها به سمت آب بردند. ایلیا به او کمک کرد تا لباس زیرش را برداشته اما پس از آن تلیسه شکسته شد تا از بدن خود جدا شود و منتظر صحبت او شد. او دست از سینه های خود رها کرد ، شلوار خود را درآورد و به سرطان تبدیل شد و شروع به لعنتی دو لاشه در دهان و بیدمشک کرد که این دختر را به سمت وجد وحشی سوق داد و به او کمک کرد تا تقدیر کند. او به سمت اریک رفت ، و او همچنین درپوش خود را با یک عضو سیاه مشت کرد. او منتظر عبور مردم بود و او دخترك را در دهان خود تمام كرد.