چشم های خانم آبی - آبی کمی خجالتی بود ، اما در عین حال کنجکاوی خود را نیز پنهان نکرد. من واقعاً میخواستم از این طریق درآمد کسب کنم. در زندگی مردان زیادی دیده نشده و تجربه اندکی از رابطه جنسی دارند. او با لبخندی درباره اولین جنس خود به یاد آورد و بدن خود را نشان داد ، گفت دوست ندارد خودارضایی کند ، دوست پسر او را لعنتی کرد. من فقط دو سال بعد ، وقتی که برای ریخته گری آماده بودم ، به تابلوی بعدی آمدم. این مرد او را به نرده گره زد و چندین سیلی محکم در چهره ایجاد کرد. سوگند یاد کرد ، شلوار خود را درآورد و روی صورتش بالا رفت ، آلت تناسلی خود را کاشت تا اینکه اشک از چشمانش جاری شد. تصاویر سکسی دختران عربی او سرطان را روی رختخواب گذاشت ، آنرا پاشید و باعث شد تا ذهن خود را لیس بزند. او از پشت آمد و به ضرب و شتم او ادامه داد ، تقریباً الاغ او را شکست. صورت خود را چرخاند ، عصبانیت آورد و سرش را به دهان انداخت.