تلیسه وارد صومعه شد و تصمیم گرفت تا برای همیشه در آنجا بماند ، اما از راهبه پنهان نکرد که او نه تنها با مردان بلکه با دختران در زندگی واقعی خوابید ، سپس به طور کامل نورد کرد و فاحشه شد. پاپ تصمیم گرفت شخصاً با او تعامل برقرار کند و فهمید که چقدر اشتباه کرد. او با فهمیدن اینکه از سر تا انگشتان گناهکار است ، چهل سکته مغزی را در یک نقطه شیرین تعیین کرد تا مرغ بعداً فکر کند و توبه کند. او را به بازوها و پاهای خود گره زد و شروع به کف زدن کرد. شلاق را روی شکم و مشاغل بکشید و هر سکته مغزی را به خود اختصاص دهید. او خواستار دستیاری شد و درگیر الاغ او شد. او به شدت کتک زد و جای خز عکس دختر و پسر سکسی را در صندلی عقب گذاشت. عوضی گریان با اشک در چشمانش توبه کرد.