در زیر شیب پشت بام و پنهان شدن از باران و برف ، وانت بار منتظر ماند تا دوستش همراه او آواز بخواند. ادیک برای گرم کردن یکی از دوستانش به یک کافه رفت و یک میز دنج را در گوشه سالن انتخاب کرد. پس از نوشیدن قهوه ، آقایان خوشحال شدند و به خیابان رفتند ، بلافاصله با یک دانش آموز ملاقات کردند ، او را دعوت کردند تا با آنها بنشیند و برای پول گفتگو را آغاز کرد. کاملیا قبلاً هیچ کاری برای پول انجام نداده بود ، اما آنچه را که به او علاقه مند بود پنهان نکرد. آنها به خاطر نشان دادن مشاعره در توالت ، پول وی عکس سکس زن خوشگل را پرداختند و با بستن ، احساس سینه گرم زنان شد و فراموش کردن هوای نامطبوع در خیابان را فراموش کرد. آنها پشت خود را چرخاندند ، الاغ او را مورد بررسی قرار دادند. با کمی هیجان شروع به ضرب و شتم او کردند و برای پنج هزار نفر بعدی او به زمین نشست و تکیه داد و او را در دهان گرفت. با شروع هر دو عضو ، دختر آن را شروع کرد و بیشتر خواست. او سرطان را به توالت برد و آن را با پایش گذاشت. پسران به نوبه خود به او نزدیک شدند و عمیق رشد کردند. آنها دوباره به دهان او چرخیدند و تمام شدند و شلوار او را به خاطر آوردند.