هوای بارانی کاملاً روحیه پسر را خراب کرد. او به دختر روی خاکریز نزدیک شد و بدون ملاقات پرسید که کجا باید بنشیند. وی مدت کوتاهی پس از نشستن در یک کافه گذشت و او را به سمت خانه خود سوق داد. او روی مبل نشست و پیشنهاد داد که وقت خود را هدر ندهید ، کمر را در آغوش بگیرید و بلوز خود را با دست خود بلند کنید و با اطمینان محکم دستش را فشار داد. زیبایی برهنه زانو زد ، سرش را به سمت خروس پایین آورد و شروع به مکیدن عمیق کرد. او را به عقب فشار داد ، به آرامی شروع به پایین آمدن خروس خود کرد ، و عکس دختر زیبا سکس دروغگو با دستان خود مهره بین پاهای او را لمس کرد. او از طرف مهبل وارد واژن شد ، به بالا صعود کرد و خیلی سریع شروع به قایقرانی کرد. این یک اتفاق خوب است که با گذشت زمان ، من توانستم آن را تمام کنم و در یک میخانه پایان دهم.